سید محمد حسین

در مسجد النبی (ص) - امشب ٨ خرداد   در مقابل قبور ائمه بقیع و محمد حسین در هتل الان ساعت ١ شب در مدینه است محمد حسین تازه خوابیده .... البته عکس های زیادتری هست مانند داخل قبرستان بقیع و.... این عکس ها رو انتخابی از کاقی نت هتل در مدینه اینجا قرار دادم..... ...

دیشب برای اولین بار محمد حسین سوار کالاسکه شد. برای مسافرت حج تصمیم گرفتیم که کالاسکه محمد حسینو امتحان کنیم ببینیم می تونه توش بشینه یا اینکه بدش می یاد. اول که سوار شد هاج و واج نگاه می کرد و دولا میشد ببینه زیر کالاسکه چیه؟ بعد که کالاسکه راه افتاد اونو سفت گرفته بود. چند دور که تو خونه زدیم یکم بهتر شد و .... حالا دیگه حسابی خودشو گرفته و وقتی می شینه تو کالاسکه قیافه میگریه ... خدارو شکر با کالاسکه هم کنار اومد ....... ...

سرچشه محلات .... ...

جمعه شب محمد حسین مهمون طاها بود. طاها پسر عمه محمد حسینه ... طاها تازه یادگرفته چند تا قدم برداره ... اون سه ماه از محمد حسین بزرگتره .... وقتی طاها محمد حسینو می بینه خیلی ذوق می کنه .......... طاها دیشب با آهنگ شمالی موبایل باباش، سرخودشو تکون می داد محمد حسین هاج و واج نگاش می کرد........     ...

  عکس های محمد طاها پسر عمه محمد حسین .... در ادامه مطلب ...         ...

دو تا عکس از محمد حسین در ادامه مطلب .........       ...

سید محمد حسین قراره چهار روزه دیگه به سفر حج بره.... این اولین سفر حج ما سه نفر یعنی پدر و مادر و محمد حسینه... دو جلسه کاروان رو رفتیم و واکسیناسیون رو هم انجام دادیم. وقتی که برای واکسن زدین رفتیم چون محمد حسین رو صبح زود از خواب بیدار کردیم درست موقع زدن واکسن مننژیت خوابش برد... مسئول اونجا گفت باید بیدارش کنید ... حالا محمد حسین که همیشه با صدای دوچرخه تو کوچه از خواب می پرید بیدار نمی شد که نمی شد... بردمش دستشویی و تو صورتش آب پاشیدم انگار نه انگار ... خلاصه بعد از اینکه از همه این کارها خسته شدم تو خیابون اومدم با صدای افتادن چیزی از پشت بام بیدار شد و من سریع رسوندمش به مادرش تا ببره تو و واکسن بزنه ... واکسن رو ...

    محمد حسین دو سه روزه که دو تا از دندونای شیری پایینش نیش زده بیرون ... مادربزرگش هم برای آش دندونی پخت .... میگن با آش دندونی دندون بهتره در می آد ... ...